محل تبلیغات شما

- ناهماهنگی های شناختی

پایة اصلی این نظریه، این عقیده است که ارگانیزم انسان همیشهبرای حفظ همسنخی، انسجام یا همسازی درونی بین عقاید، نگرشها و ارزش هایش تلاش میكند. به عبارت دیگر نوعی كشاننده به سوی هماهنگی بین شناخت ها وجود دارد. طبق این نظریه،وجود نوعی عدم انسجام و ناهمخوانی به میزان كافی بین دو شناخت، موجب حالت انگیزشی آزارندهای میشود.(فستینگر، 1957). افراد می کوشند اینناهماهنگی را به حداقل برسانند که به طور کامل امکان پذیر نمی باشد. سازگاری بینرفتار و نگرش بستگی به اهمیت عوامل ناهمسانی دارد که این عوامل می تواند دستورمقام بالاتر، میزان پاداش و . باشد.(رهنمای رودپشتیو همکاران، 1395) در ساده ترین اصطلاحات، ناهماهنگی شناختی می تواند بعنوانیک تناقض روانشناسی تعریف شود که از باور ها و تمایلات نامتجانس ناشی می شود. وقتیفرد دارای دو شناخت هماهنگ باشد اتفاقی نمی افتد و فرد سازگارانه به آن عمل مبادرتمی ورزد مثلا من آدم راستگویی هستم و راست می گویم. اما اگر دو شناخت ناهماهنگ ایجادشود مثل اینکه بگویم من آدم راستگویی هستم و دروغ بگویم آن وقت ناهماهنگی به وجود میآید و فرد دچار تنش، نگرانی و ناهماهنگی می شود. بنابراین انتظار می رود ناهماهنگیشناختی زمانی به وجود آید که از کسی خواسته شود تا در اقداماتی شرکت کند کهنامتجانس با هویت اخلاقی او است (درک او از خود بعنوان یک فرد اخلاقی و خوب). برایکنار آمدن با این ناهماهنگی شناختی، افراد دو گزینه دارند. آنها می توانند توجیهکنند که اقدامات خواسته شده غیر اخلاقی نیستند و بنابراین با هویت اخلاقی آنها نامتجانس نیستند، و این منجر به انجام رفتار غیر اخلاقی می شود. یا اینکه اقداماتبعنوان عمل غیر اخلاقی و نامتجانس با هویت اخلاقی آنها تایید شده باشند، و اینمنجر به رد کردن اقدام غیر اخلاقی می شود.(ریکرزو سامولسون، 2016). همچنین مردم فقط به اندازه ای فریبكارانهعمل میكنند كه به آنچه میخواهند برسند بدون آنكه به خودپندارة مثبت شان آسیبی برسد.و به اندازه ای صادقانه عمل می كنند كه خودپندارة مثبت شان حفظ شود بدون آن كه از منافعفریب كاری محروم شوند. بنابراین بیشترمردم وقتی فرصت فریبكاری را به دست آورند؛ دست به فریب كاریمی زنند، اما نه به اندازه ای كه از خودشان بدشان بیاید. آنها به اندازهای فریب كاری می كنند كه بتوانند برای آن دلیل بیاورند. فریب كاری هایاندك میتواند به شكل هایمختلف توجیه شود. به عنوان مثال فرد می تواندبگوید هر كسی جای من بود همین كار را می كرد، و یا این فریب كاریكوچك من، به كسی زیانی نمی زند.(، 1392) توانایی افراد برای توجیه کردن (یانکردن) عمل نامناسب اولیه، مشارکت در عمل نامناسب بعدی (یا مانع شدن) را آسان می کند.(تورس و آرونسون، 2007). افراد، نیاز به خود ادراکیاز خودشان به عنوان فرد اخلاقی و تلاش برای یکی کردن ارزش های درونی و استانداردهای اخلاقی با اقدامات و رفتار خود دارند(بندورا،1999). در زمان مواجه شدن با دو راهی ها، افراد توجیه ها را برای نادیده گرفتنقیود اخلاقی(از هویت اخلاقی خود) به کار می برند و خود توجیهی نامناسب برای اقدام نامناسبرا استفاده می کنند(مورفی، 2012) کهدر این صورت یکساختار شیب لغزنده ظاهر خواهد شد. و بنوبت افرادی که نمی توانند اخلاقیات را نادیدهبگیرند ( نمی توانند اجازه دهند عمل غیر اخلاقی انجام دهند) باید رفتار خود را تغییردهند، در نتیجه آنها رفتار جبرانی نشان می دهند که در مقابل انجام عمل نامناسب برایحفظ هویت اخلاقی مقاومت می کند(زونگ و همکاران،2010). هر دو استراتیژی ها با هدف کاهش ناهماهنگی شناختی هستند و زمانی رخ میدهند که عمل و هویت اخلاقی خود ادراکی هم تراز نباشند.(ریکرز و سامولسون، 2016)

ناهماهنگی های شناختی چیست ؟

حذف چهار صفر از پول ملی !!!

عقد جعاله و تسهیلات جعاله چیست؟

اخلاقی ,عمل ,ناهماهنگی ,فرد ,های ,هویت ,هویت اخلاقی ,فریب كاری ,غیر اخلاقی ,می شود ,عمل نامناسب

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

allogmaira وبلاگ اطلاع رسانی نشریه ادبی بال Amber's memory ♥♥♥عشق طبقه ی اوّل آسمان♥♥♥ China car diagnostic tools center - chinacardiags.com gelantventso sitderele chardtholude SS501 short stories السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَوْلایَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ...